Grenzeloos ماستریخت

چگونه می توانید اختلافات را در محل کار برطرف کنید؟

همه ما آن را می دانیم: شما در حال مکالمه با کسی هستید اما احساس می کنید پیام شما به هیچ وجه منتقل نمی شود. دلیل این امر اغلب این است که شما متفاوت هستید. چگونه با این مسئله کنار می آیید و آیا هنوز احساس می کنید با دیگری در ارتباط هستید؟ بنابراین ، چند نکته برای خودم ، همکاران و شاید برای شما ، برای نزدیک شدن به یکدیگر:

  1. با خودتان بررسی کنید که کدام ارزش ها برای شما مهم هستند. مرتباً از من س askedال می شود که چرا برخی از روابط (کاری) آنطور که انتظار داشتم پیش نمی روند. آنچه برای من مهم است ، برای دیگران چندان مهم نیست. به خصوص اگر فردی در مرحله دیگری از زندگی باشد یا سابقه فرهنگی متفاوتی داشته باشد. اما حتی اگر این (تقریبا) یکسان باشد. مثال: من فکر می کنم این مهم است که همه فضا را برای خود بودن احساس کنند. به همین دلیل ، من گاهی اوقات در بیان نظرم به اندازه کافی رادیکال یا مستقیم نیستم. هر کس دیگری که هست و فقط آنچه را که می گوید می گوید از این موضوع عصبانی است. مثال دیگر: بسیاری از زنان غربی ایجاد حرفه و پیشرفت حرفه ای را مهم می دانند. کارآموزان زن ما از سوریه این میل را ندارند. صرفاً به این دلیل که زنان نقش متفاوتی در آنجا ایفا می کنند و ارزش های دیگری مانند خانه داری ، آشپزی ، مراقبت از کودکان را ارزشمند می دانند و بس. این به طور مستقیم رقت انگیز یا نفرت انگیز نیست. آنها گاهی اوقات نیازی ندارند و نمی خواهند بیشتر نگران باشند. در Grenzeloos ما می خواهیم همه کارآموزان ، اعم از پیر یا جوان ، با خود کار کنند. دریابید که آنها کی هستند ، استعدادها کجا هستند و چگونه می توانند آنها را بیشتر توسعه دهند. اما اگر رشد خود ارزش مهمی نیست که فردی با آن پرورش یافته باشد ، می توانید به همان اندازه برای کمک یا ایجاد انگیزه در این شخص تلاش کنید ، اما دستاوردهای کمی خواهید داشت. بنابراین توسعه حرفه ای برای زنان یک ارزش نسبتاً مدرن و غربی است. از آنجا که من از این امر آگاه هستم ، برای افرادی که از این ارزشها استفاده نمی کنند ، تفاهم وجود دارد. و می توانید در مورد آن با یکدیگر بحث کنید. هر شخص براساس ارزش زندگی و شخصیت خود ارزشها و علایق متفاوتی را ایجاد می کند.
  2. صبور باش. من می توانم مثل بهترینها سریع صحبت کنم. حرف من را بزنید و ادامه دهید. این ممکن است کارآمد به نظر برسد ، اما مطمئناً م effectiveثر نیست. به احتمال زیاد همکاران متوجه منظور من نمی شوند. ارتباط روشن و بدون عجله در هر رابطه ای مهم است. اگر شخصی داستان شما را دنبال می کند ، وقت بگذارید تا اندازه گیری کنید. به خود و طرف مقابل زمان دهید تا بین این دو بیندیشید تا مکالمه را در صورت لزوم تنظیم کنند. قبلاً من عمدتا مشغول این سوال بودم "آیا آنچه را که می خواستم بگویم گفتم؟"و نه با"آیا طرف مقابل متوجه حرف من شد؟'. به محض این که به سوال دوم بپردازم ، حالات چهره برای من بیشتر نمایان می شود و جایی برای وقفه وجود دارد. صبور باشید و بررسی کنید که آیا کسی شما را درک کرده است یا خیر. به عنوان مثال ، بپرسید آیا فردی که با او صحبت می کنید می خواهد آنچه را که اخیراً گفته شده توضیح دهد. به این ترتیب می توانید مکالمه را به خوبی و بدون ارتباط نادرست به پایان برسانید.
  3. برای کشف و اشتباه کردن فضا بدهید. وقتی احساس می کنم می توانم خودم باشم ، آن را دوست دارم. اینکه همه چیز برای من پر نشده است و قطعی است. این به شما احساس گرفتگی می دهد. فرض کنید اگر رئیس من نگرشی نسبت به ما اینجا و آنجا این کار را می کنیم ، شما فقط خود را با آن وفق دهید really 'من واقعاً به این دلیل کارم را بهتر انجام نمی دهم. این برعکس چیزی است که شما به عنوان یک کارمند یا مدیر می خواهید. ماسک ها برداشته می شوند و مردم بینش ها و ارزش های خود را فقط برای متناسب با مشخصات شرکت تخفیف می دهند. به همین دلیل مهم است که گاهی حقیقت مقدس خود را رها کرده و در معرض دیدگاه ها و بینش های دیگر قرار بگیرید. این برای سازمان ارزشمند است. دانش و بینش های مختلف منجر به نوآوری و بهبود کیفیت می شود. علاوه بر این ، اگر احساس کنید که آن شخص سهم شما را مهم می داند ، قدردانی و اعتماد متقابل برای رئیس یا همکار شما ایجاد می شود.
  4. مسئولیت و اعتماد کنیدبه ممکن است سوالات خاصی داشته باشید که نمی توانید به آنها پاسخ دهید. سپس آن را به طرف مقابل بسپارید و از او بپرسید که چگونه با آن برخورد می کند. با دقت گوش کنید و این پاسخ را جدی بگیرید. در گذشته من از این روش صرفاً به منظور شکل استفاده می کردم: از او بپرسید که در مورد آن چه فکر می کند و سپس با آن کاری انجام ندهد. اینطور کار نمی کند. مثال: در Grenzeloos ما تقریباً همه چیز را خودمان می سازیم. سس ها ، نان ها ، پای ها را نام ببرید. این نیاز به آمادگی زیادی دارد. قبلاً به کارآموزان می گفتم چه کار کنند و همه چیز را نشان می دادم. حالا ما این کار را متفاوت انجام می دهیم. ما با گفتن مسئولیت و اعتماد می دهیم "این چیزی است که برای امروز برنامه ریزی شده است. شروع کنید و اگر س questionsالی دارید ، به ما اطلاع دهید. " این هیجان انگیز است ، زیرا احتمال اینکه چیزی اشتباه شود بیشتر است. پای سوخته ، پای خیلی شور ، پای خیلی کوچک ، همه آن را دیده ایم. اما مردم به تنهایی ، با انگیزه هستند که بهترین قدم خود را بگذارند و احساس مسئولیت کنند. ما با هم شرکت را اداره می کنیم و کیفیت خود را ارتقا می دهیم.
  5. به دنبال کبریت باشید. شما درد (جسمی و احساسی) را احساس می کنید ، دیگری نیز آن درد را احساس می کند. شما می خواهید عشق دریافت کنید ، دیگری می خواهد عشق دریافت کند. خوب است که هنگام بروز درگیری این را در نظر داشته باشید. این باعث خوشحالی هر دو طرف می شود. وقتی متوجه می شوید که درد ، شکستگی ، شادی و عشق در هر فردی وجود دارد ، ملایم تر و کمتر راحت تحریک می شوید. این می تواند به پرسیدن سوالات شخصی کمک کند. بدنبال شباهت ها. این ممکن است در مواقعی نامناسب به نظر برسد. به همین دلیل است که اگر شروع به اشتراک گذاری تجربیات خود کنید ، به شما کمک می کند. به دنبال گفتگوهایی باشید که افکار و احساسات عمیق تری را آشکار می کند و ارتباط ایجاد می کند ، حتی اگر بسیار متفاوت هستید. دقیقاً با جستجوی آن شباهت ها ، لحظات شناخت ، تفاوت ها را بهتر تحمل می کنید.

طراحی شده توسط slidesgo / Freepik

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *