محیط کاری که در آن احساس اعتماد به نفس و امنیت داشته باشید در زندگی کاری روزانه شما بسیار مهم است. البته، هر محیط کاری چالش ها و اختلاف نظرهایی را به همراه دارد، اما کار در یک محیط چندفرهنگی می تواند برای برخی چالش بزرگی باشد. برای دیگران نیز می تواند بسیار مفید باشد. در این پست وبلاگ من در مورد چگونگی کار در یک محیط چندفرهنگی و چالش ها و مزایای ناشی از آن صحبت می کنم.
محل کار چندفرهنگی به عنوان محل کاری تعریف می شود که در آن کارکنان از پیشینه های فرهنگی و نژادی متفاوتی هستند. اطمینان از شاد بودن همه افراد در یک محل کار به خودی خود اتفاق نمی افتد، چه آن محل کار چند فرهنگی باشد یا نباشد. برای اطمینان از یک محیط کاری سالم، هم از اعضای تیم و هم از مدیران تلاش می شود. برای درک اینکه چرا افراد با فرهنگ های مختلف به شیوه ای خاص رفتار می کنند یا رفتار می کنند، باید به نظریه های زیادی نگاه کرد. بدیهی است که یادگیری همه اینها ضروری نیست، اما اگر با فردی با فرهنگ متفاوت کار می کنید، قدم خوبی است که به موارد زیر نگاهی بیندازید و آن را همراه خود ببرید.
6 بعد فرهنگ
وقتی صحبت از آگاهی و ارتباطات میان فرهنگی می شود، مدل های مختلفی وجود دارد که باید به آنها نگاه کرد. مدل رایج مورد استفاده Geert Hofstede، محقق هلندی است. وی 6 حوزه را که فرهنگ ها در آنها متفاوت است شناسایی کرد و آنها را 6 بعد فرهنگ نامید:
1. فاصله قدرت
اولین بعد که هافستد در مورد آن صحبت می کند، فاصله قدرت است. فاصله قدرت به برابری بین افراد در یک جامعه و نحوه توزیع (نابرابر) قدرت می پردازد. در فرهنگ فاصله قدرت بالا، اعضای «کمتر قدرتمند» می پذیرند که نسبت به دیگران پست تر هستند. در جامعه ای با فاصله قدرت کم، مردم برای توزیع برابر قدرت تلاش می کنند و یکدیگر را برابر می بینند. هلند کشوری با فاصله قدرت کم است، اما درست در آن سوی مرز در بلژیک در حال حاضر بسیار بزرگتر است. برای مثال، بسیاری از دانشآموزان بلژیکی وقتی در هلند تحصیل میکنند شوکه میشوند و میبینند که چگونه دانشآموزان هلندی با معلمان خود در مورد تکالیف یا ضربالاجلها مخالفت میکنند.
2. مردانگی در مقابل زنانگی
این بعد به تفاوتهای فرهنگها با تمرکز بر مردانگی یا زنانگی نگاه میکند. در یک جامعه مردانه، موفقیت، قاطعیت و موفقیت ارزش های مهمی هستند، در حالی که زنانگی نشان دهنده روابط، فروتنی، مراقبت و کیفیت زندگی است. هلند فرهنگ زنانه دارد. کودکانی که در فرهنگ هلندی بزرگ می شوند از سنین پایین یاد می گیرند که مراقب باشند. البته ما در مدرسه یاد میگیریم که بهترین کار را انجام دهیم، اما همچنین یاد میگیریم که اگر اشتباه کنیم یا چیزی درست نشود، اشکالی ندارد. کودکانی که در یک فرهنگ مردانه بزرگ می شوند یاد می گیرند که بهترین بودن در کلاس مهم است و در بسیاری از کشورها، به عنوان مثال در ژاپن، دانش آموزان حتی از باهوش ترین تا "کمترین" باهوش ترین کلاس شماره گذاری شده و رتبه بندی می شوند.
3. فردگرایی و جمع گرایی
در فرهنگهای فردگرا و جمعگرا، تفاوت در میزان وابستگی افراد است. آیا آنها «من» محور هستند یا «ما»؟ در یک جامعه فردگرا، مانند هلند، مردم فقط از خود و خانواده نزدیک خود مراقبت می کنند. هدف از تربیت فردگرا ایجاد استقلال است و کودکان زمانی که بتوانند کارهایی را به طور مستقل انجام دهند، مانند بستن بند کفش های خود یا در تولد 13 سالگی، مورد تحسین قرار می گیرند.ه به عنوان تحویل دهنده روزنامه درآمد کسب کنید همچنین ترک خانه در سن 18 سالگی برای جوانان رایج استه. در یک جامعه جمعگرا، مانند بسیاری از کشورهای خاورمیانه و آسیا، کودکان اغلب در خانوادههای پرجمعیت بزرگ میشوند و اهمیت مسئولیت پذیر بودن در «گروه» شما (شبکه اجتماعی) را میآموزند. حفظ هماهنگی در گروه خود (خانواده، محل کار، دانش آموزان) یکی از مهمترین ارزش هاست.
4. اجتناب از عدم قطعیت
اجتناب از عدم قطعیت میزانی است که اعضای یک فرهنگ در ساختارها و موقعیتهای ناآشنا احساس آشنایی و راحتی میکنند. در فرهنگ هایی با اجتناب از عدم قطعیت بالا، مانند آرژانتین، فرانسه، و مراکش، کودکان در محاصره قوانین سختگیرانه ای بزرگ می شوند که چه چیزی مجاز است و چه چیزی مجاز نیست، گویی عدم اطمینان یک تهدید است. در فرهنگ کار، این در نیاز شدید به مقررات رسمی استخدام منعکس می شود و کارمندان اغلب برای مدت طولانی در یک شرکت می مانند. در فرهنگهایی با اجتناب از عدم قطعیت کم، مانند هلند، چین و بسیاری از کشورهای آفریقایی، کودکان با قوانین انعطافپذیر بزرگ میشوند و میآموزند که عدم اطمینان طبیعی است. تغییر شغل یا حتی حرفه عجیب نیست. هنوز قوانینی در محل کار وجود دارد، اما آنها خیلی بیشتر از قوانین اولیه نیستند.
5. تفکر اصطلاحی
این بعد به میزان تمرکز فرهنگ ها بر کوتاه مدت یا بلند مدت مربوط می شود. در فرهنگ هایی با جهت گیری بلندمدت، آینده مهم است. تمرکز بر آموزش خوب است که منجر به شغل خوب در آینده می شود. فرهنگهای کوتاهمدت برای سنتها ارزش زیادی قائل هستند و اغلب به گذشته نگاه میکنند. هلند تا حدودی در بین این دو قرار دارد، ما فکر میکنیم سنتها (مثلا Sinterklaas) مهم هستند، اما همچنین به چشمانداز خود از آینده اهمیت زیادی میدهیم.
6. زیاده روی و خویشتن داری
ششمین بعد فرهنگی هافستد به فرهنگ هایی می پردازد که بر سهل انگاری یا خویشتن داری تمرکز دارند. در یک جامعه سهل گیر (که کنترل ضعیف نیز نامیده می شود)، مردم درک نیازها و انگیزه های مربوط به لذت بردن از زندگی را مهم می دانند. آنها به اوقات فراغت، تفریح و صرف پول برای چیزهایی که ما را خوشحال می کند اهمیت بیشتری می دهند. در فرهنگ های محدود (کنترل قوی) هنجارهای اجتماعی سختگیرانه ای وجود دارد که لذت و برآورده شدن نیازها را سرکوب و تنظیم می کند.
حالا که همه اینها را خواندید، ممکن است در چند مثال خودتان را بشناسید. همچنین ممکن است به زمانهایی فکر کنید که با افرادی از فرهنگهای مختلف ملاقات کردهاید و دقیقاً منظور آنها یا دلیل انجام کاری را متوجه نشدهاید. در حالی که همه اینها فقط یک نظریه از یک کتاب است، مهم است که این نوع رفتارها، ارزشها و تفاوتهای دیگر را بشناسیم و متوجه شویم که هیچ یک از "طرف" ابعاد درست یا غلط نیستند. به خصوص در محیط کاری که برای همه مهم است که بتوانند نظرات و ایده های خود را بیان کنند، خوب است بدانید که برخی از افراد ممکن است در انجام این کار احساس راحتی نکنند، زیرا، برای مثال، از فرهنگ فاصله گذاری بالا آمده اند. ممکن است فردی از کشوری با اجتناب از عدم قطعیت بالا نداند در یک موقعیت در حال تغییر یا ناآشنا چگونه عمل کند، اما این بدان معنا نیست که آنها قادر به انطباق و یادگیری نیستند.